...هرگز تير باران کسي را ديده ايد؟ مسلماً نه، معمولاً اين کار بنا به دعوت صورت ميگيرد و حاضران قبلاً انتخاب شده اند. نتيجه اينکه اطلاع شما از اين مراسم محدود به آن چيزي است که در تصويرها و در کتاب ها ديده ايد، دستمالي بر روي چشم، چوبه ي اعدام، و چند سرباز در فاصله اي دور. اما نه، اين طور نيست. مي دانيد که بر عکس، جوخه ي تير باران در يک متر و نيمي محکوم مي ايستد؟ مي دانيد که اگر محکوم بتواند دو قدم به جلو بگذارد، سينه اش به تفنگ مي خورد؟ مي دانيد که تير اندازان از اين فاصله ي کوتاه تيرشان را در ناحيه ي قلب متمرکز ميکنند؟ و همه ي آنها با گلوله هاي درشتشان حفره اي در آنجا باز ميکنند که مي توان مشت در آن فرو برد. نه، شما نمي دانيد، چون اينها جزيياتي است که ازش حرف نمي زنند . خواب آدم ها مقدس تر است.
نبايد مانع خوابيدن مردم درست و حسابي شد!
نشريه دانشجوي دانشگاه اصفهان
بي خوابي